...با توجه به فرزندانى كه خديجه بدنيا آورده مىتواناحتمال داد كه سن خديجه كمتر از چهل سال بوده و تاريخنگاران عرب رقم«چهل»را بدليل آنكه رقم كاملى استانتخاب كردهاند (3) .
نگارنده گويد:تاييد ديگر اين گفتار نيز حمل فاطمهسلام الله عليها و ولادت آن بانوى محترمه در سال پنجم بعثتمىباشد كه انشاء الله در جاى خود بطور تفصيل روى آن بحثخواهد شد و اكنون بطور اجمال بيان گرديد،كه چون طبقروايات معتبر محدثين شيعه رضوان الله عليهم فاطمه عليها السلاممولود اسلام بوده و در سال پنجم بعثت رسول خدا(ص)بدنيا آمدهموجب ايراد برخى از برادران اهل سنت كه ولادت آن بانوىعالميان را پنجسال قبل از بعثت دانستهاند قرار گرفته،و موجباستبعاد آنان شده چون روى روايات شيعه و قول مشهور دربارهسن حضرت خديجه در وقت ازدواج با رسول خدا(ص)لازم آيدكه خديجه سلام الله علیها در سن 60 سالگى به فاطمه عليها السلام حامله شدهباشد،و اين مطلب روى جريان طبيعى و عادى بعيد است،كهالبته اين استبعاد پاسخهاى ديگرى هم دارد و يكى از آنها هميناست كه شنيديد و بقيه را هم انشاء الله تعالى در جاى خود ذكر خواهيم كرد...و بهر صورت مشهور همان است كه خديجه در آنهنگام چهل ساله بوده ولى قول به اينكه بيست و هشتساله بودهنيز خالى از قوت نيست چنانچه در چند حديث آمده است، (4) و اللهاعلم.
اين را هم بد نيستبدانيد كه:
برخى عقيده دارند خديجه سلام الله عليها در هنگام ازدواج بارسول خدا(ص)باكره بوده و قبلا شوهرى نكرده بود،و در اينباره به حديثى كه ابن شهر آشوب در مناقب روايت كرده تمسكجستهاند كه مىگويد:
«...و روى احمد البلاذرى و ابو القاسم الكوفى فيكتابيهما و المرتضى فى الشافي،و ابو جعفر فى التلخيص:
ان النبى-صلى الله عليه و آله-تزوج بها و كانتعذراء...».
«يؤكد ذلك ما ذكر في كتابى الانوار و البدع:ان رقيهو زينب كانتا ابنتى هاله اختخديجه». (5)
يعنى-احمد بلاذرى و ابو القاسم كوفى در كتابهاى خود وسيد مرتضى در كتاب شافى و شيخ ابو جعفر طوسى در كتابتلخيص روايت كردهاند كه هنگامى كه رسول خدا(ص)با36 خديجه ازدواج كرد آن بانوى محترمه باكره بود،و تاييد اين گفتارمطلب ديگرى است كه در كتابهاى الانوار و البدع روايتشدهكه رقيه و زينب دختران«هاله»خواهر خديجه بودهاند نه خودخديجه...
و نيز به گفتار صاحب كتاب الاستغاثه استشهاد كردهاند كهگويد:
«...همه كسانى كه اخبار نقل كرده و روايات ازآنها بجاى مانده از شيعه و اهل سنت اجماع دارند كهمردى از اشراف قريش و رؤساى آنها نمانده بود كه بهخواستگارى خديجه نرود و در صدد آن برنيايد.وخديجه همه آنها را بازگردانده و يا پاسخ رد به آنها دادو چون رسول خدا(ص)او را بهمسرى خويش درآوردزنان قريش بر او خشم كرده و از او كنارهگيرى كردندو به او گفتند:بزرگان و اشراف قريش از توخواستگارى كردند و بهمسرى هيچيك از آنها درنيامدى و بهمسرى محمد،يتيم ابوطالب كه مرد فقيرىاست و مالى ندارد درآمدى؟و با اينحال چگونه اهلفهم مىتوانند بپذيرند كه خديجه بهمسرى مردىاعرابى از بنى تميم درآمده و بزرگان قريش را نپذيرفتهباشد؟...و اين مطلبى است كه مردم صاحب نظر آنرا نمىپذيرند...» (6) .
و بدنبال آن اين بحث عنوان شده كه آيا رقيه و ام كلثوم كهبهمسرى عثمان درآمدند و هم چنين زينب كه همسر ابو العاصبن ربيع گرديد دختران صلبى و واقعى رسول خدا(ص)بودند و ياربيبه آنحضرت بودهاند... (7) .
ولى بنظر نگارنده روايت ابن شهر آشوب با توجه به اينكهمىتواند معناى ديگرى داشته باشد كه نمونهاش درباره برخى ازبزرگ زنان عالم نيز وارد شده و اكنون جاى توضيح و بحثبيشتردر آن باره نيست نمىتواند در برابر آن شهرت بسيارى كه دربارهازدواج خديجه قبل از مفتخر شدن بهمسرى رسول خدا با دو شوهرخود بود،مقاومت كند...
و چنانچه علامه شوشترى در قاموس الرجال گويد:اصل ايننسبت نيز مورد ترديد است و ابو القاسم كوفى نيز مردفاسد المذهب و بىعقلى بوده و سيد و شيخ رحمهما الله تعالى نيزاحتمالا قول همان ابو القاسم كوفى را نقل كردهاند نه اينكهمختار خودشان بوده... (8) .
و هم چنين استبعادى كه در گفتار صاحب كتاب الاستغاثه بود نيروى برابرى با آن شهرت را ندارد.
پىنوشتها:
1 و 2-الصحيح من السيره ج 1 ص 126.
3-تاريخ تحليلى اسلام ج 1 ص 31-32.
4-مناقب آل ابيطالب-ط قم-ج 1 ص 159.
5-بحار الانوار ج 16 ص 10 و ص 12.
6-الاستغاثه ج 1 ص 70.
7-قاموس الرجال ج 10 ص 431.
8-الصحيح من السيره ج 1 ص 122-126.
درسهايى از تاريخ تحليلى اسلام جلد 2 صفحه 33
رسولى محلاتى
ادامه مطلب